رمان هدیه ی اجباری

کار دله!نمی‌شه کاریش کرد…یک روز دلت پر می‌کشه واسه دیدنش،یک روز فقط منتظر شنیدن صداشی،روز دیگه فقط می‌خوای اسمش رو بشنوی،و یک روز حتی سایه‌اش رو هم نمی‌تونی ببینی!اشتباه گفتم! کار دل نیست؛ کار آدماییه که با قلب بقیه بازی می‌کنن…!​ ای کاش زندگی، ‌جور دیگری بود!این‌قدر حسرت توی دلش نداشت،این‌قدر «ای کاش» توی وجودش نبود،این‌قدر آرزوهای نرسیده به خودش نمی‌دید…خدایا می‌شود زندگی کردن کمی آسان‌تر باشد؟!***برایت می‌نویسم؛آن‌قدرکه قلم خسته شود از نوشتن!آن‌قدر می‌نویسم تا فراموش نکنم، فراموش نکنم با تو چه کسی بودم؛ بی تو به چه کسی تبدیل شدم!بگذار بنویسم از تو، آن‌قدرکه دستانم، از خستگی بلرزد و چشمانم، تَر شود از ندیدنت!خسته ام!تنها برگرد!***دوستت دارم!آن‌چنان که آفتاب می‌سوزاند…آن‌چنان که دریا غرق می‌کند…آن‌چنان که قلبم می‌تپد…آن‌چنان که چشمانم می‌بارد!***باور آن که دیگر نیستی، سخت‌تر از نبودنت است!جهانی بی معنا اطرافم را فرا گرفته؛بودنت دنیایم را بهشت می‌کند…ای کاش بدانی! ***نبودنت هم قشنگ است!زیرا من با خاطراتت زندگی می‌کنم،هر روز با خاطراتت نفس می‌کشم،هر شب با آن‌ها اشک می‌ریزم،و هر بار می‌میرم تا همه ی این‌ها، خاطرات تلخ پیش از مرگم باشد…!***من تو را همین حالا می‌خواهم!همین حالا که قلبم با شنیدن اسمت می‌تپد، و با دیدنت می‌ایستد!همین حالا که چشمانم برای دیدنت التماس می‌کند، و تن رنجورم برای به آغوش کشیدنت خواهش می‌کند!همین حالا که وجودم برای بودن کنارت، پر می‌کشد!چند سال دیگر که می‌آیی، تمام توانم را برای گذراندن سختی نبودنت از دست داده‌ام!چیزی برای عاشقی ندارم…من تو را همین حالا می‌خواهم…!***آخرین باری که تو را دیدم،زیر ل**ب آرام زمزمه کردی «دوستت دارم»!دیگر از دوست رمان هدیه ی اجباری...ادامه مطلب

 

 

 

اپلیکیشن دنیای دیجیتال

گرافیک و طراحش کار خودمه ...

اگه به مباحث کامپیوتر و موبایل علاقه مندید میتونید نصب کنید و لذت ببرید.

https://bit.ly/2NMJMsH

 

رمان هدیه ی اجباری...

رمانی متفاوت ... با نثری متفاوت و موضوعی متفاوت تر...    مانی که ماه ها توی ذهنم پرورشش دادم تا بشه یکی از بهترین رمان هایی که تا به الان نوشتمامیدوارم که شما هم دوست داشته باشیدمنتظر اومدنش روی سایت رمان هدیه ی اجباری...ادامه مطلب

سلام به همراهان همیشگی و دوستای عزیزی که وب رو دنبال می کنیدکم کم داریم با سال 97 خداحافظی می کنیم و از اونجایی که شاید فردا نتونم براتون پست بذارم بهتر دونستم که امروز عید رو بهتون تبریک بگمسال 97 بر رمان هدیه ی اجباری...ادامه مطلب

 به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی استشاید خیلی ها بگن که این پایان حق مبینا نبود اما من میگم:ﻣﻬﻢ ﻧﻴﺴﺖ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻰ ﻣﺎﻧﻰ؛ﻳﮏ ﺭﻭﺯ …ﻳﮏ ﻣﺎﻩ …ﻳﮏ ﺳﺎﻝ …“ﻣﻬﻢ ﮐﻴﻔﻴﺖ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺍﺳﺖ”ﺑﻌﻀﻰ ﻫﺎ ﺩﺭ ﻳﮏ ﺭﻭﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ رمان هدیه ی اجباری...ادامه مطلب

سلام سلام

 

حالتون چطوره؟ 

بالاخره استارت اولین پست رمان تیامسیش زده شد و می تونید توی سایت نگاه دانلود ، رمان رو به فعلا به صورت در حال تایپ مطالعه کنید.

رمان هدیه ی اجباری هم در دست ویرایش هست و ان شالله تا ماه دیگه برای دانلود روی صفحه ی سایت قرار میگیره.

رمان هدیه ی اجباری...

گرچه زندگی خالی از رنج نیست، امامسیر از شادمانی های بسیار نیز خالی نیست. اگر دنیای خود را فروریخته یافتی، تکه های سالم رابرگیر و به راه ادامه بده، چون درپایان، آرزوهایت را برآورده خواهی یافت. به یاد د رمان هدیه ی اجباری...ادامه مطلب

سلاااااااام سلام امیدوارم که حالتون همیشه خوب باشه خداروشکر سایت نگاه دانلود دیگه فیل*تر نیست و میتونید با خیال راحت رمان ها رو مطالعه کنید رمان هستی ام را نگیر کامل شده پس با هر ورژنی که دوست داشتید رمان هدیه ی اجباری...ادامه مطلب

 عکس شخصیت های رمان هستی ام را نگیر

 

رمان هدیه ی اجباری...

شعری که مبینا برای احسان خوند تا بتونه آرومش کنه شعری که هممون خیلی وقتا بهش نیاز داریم: -ماه من غصه چرا؟ آسمان را بنگر که هنوز بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست گرم و آبی و پر از مهر به ما می‌خندد   رمان هدیه ی اجباری...ادامه مطلب